با اون نگار بیوفا هزار تا کار دارم
خبر نداره من براش چوبه دار دارم
بجای روز روشنش یک شب تار دارم
خاطر خواهاش هزار هزار
یکی یکیشون چشم انتظار
ببین دلم به چی خوشه
خودتو به جای من بذار
خودتو به جای من بذار
خارش بریده دستمو گل خار داشت
خودش میگفت نداره یار اون یار داشت
گفت عاشقم عاشق نبود آزار داشت
عاشق دیوونه چو من بسیار داشت
با اون نگار بیوفا هزار تا کار دارم
خبر نداره من براش چوبه دار دارم
بجای روز روشنش یک شب تار دارم ( ادامه )
خاطر خواهاش هزار هزار
یکی یکیشون چشم انتظار
ببین دلم به چی خوشه
خودتو به جای من بذار
خودتو به جای من بذار
خارش بریده دستمو گل خار داشت
خودش میگفت نداره یار اون یار داشت
گفت عاشقم عاشق نبود آزار داشت