دانلود جدیدترین آهنگ های ایرانی

» 2014 » آگوستدانلود موزیک » صفحه 10

کانال تلگرام ما ما را از طریق کانال دنبال کنید.
ای نام تو بهترین سر آغاز
پنج شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
دانلود آهنگ علی یاسینی به نام دیوار
پخش آنلاین علی یاسینی - دیوار بازدید : 2,132 views مشاهده
00:00
00:00
پخش آنلاین موزیک

می ترسم از بعضی آدما

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : جمعه 15 آگوست 2014

بدو بوسه دات کام

می ترسم از بعضی آدما …
آدمایی که امروز دوستت دارن و فردا بدون هیچ توضیحی رهایت میکنند
آدمایی که امروز پای درد دلت می نشنینند و فردا بی رحمانه قضاوت میکنند …
آدمایی که امروز لبخندشان را میبینی و فردا خشم و قهرشان …
آدمایی که …امروز قدرشناس محبتت هستند و فردا طلبکار محبتت …
آدمایی که امروز با تعریفشون تو رو به عرش میبرن و فردا سخت به زمین میزنند …
آدمایی که مدام رنگ عوض میکنن.. امروز سفیدن..فردا خاک

خوب۰بد۰

یه روزی اومد كنارم

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : جمعه 15 آگوست 2014

بدو بوسه دات کام

یه روزی اومد كنارم گفت گلم با تو بهارم
گفت نری تو از كنارم میمیرم تنها نزارم
اومدی تو سرنوشتم قلب من گفت تو بهشتم
بی خبر از سرنوشتم با گذاشتم تو بهشتم
قلب و روحم مال اون شد جسم و جونم مال اون شد
حالا كه میخوام بمونه بگه قدرم رو میدونه
پشت با زد به دل من خنجرها زد به دل من
أره اون رفت از كنارم ولی زندست تو خیالم

خوب۰بد۰

پیکت رو بالا بگیر

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : جمعه 15 آگوست 2014

پیکت رو بالا بگیر

پیکت رو بالا بگیر:
بزن به سلامتیه آرزوهایی که هیچگاه لمس نکردی،
بزن به سلامتیه عشقی که طالعش با تو نبود و هنوزم دوستش داری،
بزن به سلامتیه شبهایی که تو تنهاییت گریه کردی و ندونستی چرا،
بزن به سلامتیه دوستایی که از پشت خنجر زدند،
بزن به سلامتیه اونی که گفت: دوستت داره اما تا آخرش باهات نموند…
اره رفیق پیکت را ببر بالا

خوب۰بد۰

پسر باید باشی

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : جمعه 15 آگوست 2014

پسر باید باشی

پسر باید باشی تا بفهمی پول گرفتن از پدر چقدر سخته …
پسر باید باشی تا بفهمی ۲ سال تنهای تنها غربت سربازی کشیدن چقدر سخته …
پسر باید باشی تا بفهمی دلهره شغل اینده داشتن چقدر سخته …
پسر باید باشی تا بفهمی از دست دادن عشقت به خاطر پول چقدر سخته …
پسر باید باشی تا بفهمی بوق زدن پشت ماشین عروس عشقت چه حالی میده …
پسر باید باشی تا بفهمی خوردن بغض برای اینکه مسخرت نکنن که داری گریه میکنی چقدر سخته …
پسر باید باشی تا بفهمی ممکنه چقدر سخت باشه 

خوب۰بد۰

یک دقیق سکوت

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : جمعه 15 آگوست 2014

یک دقیقه سکوت

یک دقیق سکوت
یک دقیق سکوت به خاطر کسانی که زیر قولهایشان میزنند
یک دقیق سکوت به خاطر قلبی که زیر پای کسانی که دوستشان داشت له شد
یک دقیق سکوت به خاطر شبهای که با اندوه سپری شدند
یک دقیق سکوت به احترام تمام شب های که احساس وحشت کردم
یک دقیق سکوت برای بالشی که تنها همدم غصه ها بود
یک دقیق سکوت به خاطر چشمانی که همیشه بارانی ماندند
یک دقیق سکوت به خاطر کسی که در پشت پنجره … غبار گرفته

خوب۰بد۰

دفتر یادداشت روزانه

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : جمعه 15 آگوست 2014

دفتر یادداشت روزانه

دفتر یادداشت روزانه دختر:
امروز باهاش بهم زدم. بهش گفتم یه خواستگار دارم که خیلی پاکه و میتونه خوشبختم کنه
فکر کردم بهم می گه نرو بمون. اما اون گذاشت که برم
به همین راحتی پسری و که این همه منتظرش بودم و ارزوشو داشتم از دست دادم

دفتر یادداشت روزانه پسر:
امروز باهام بهم زد.گفت یه خواستگار داره که خیلی پاکه و میتونه خوشبختش کنه
اینقدر خورد شدم که نتونستم بپرسم چرا.
می خواستم ازش بخوام که نره.اما وقتی با من خوشحال نیست
نمی تونم به زور نگه دارمش پس گذاشتم که بره
به همین راحتی دختری را که این همه منتظرش بودم و ارزویش را داشتم از دست دادم 

واین شد نتیجه غرور :::  تنهایی

خوب۰بد۰

دلم مرگ میخواهد

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : جمعه 15 آگوست 2014

بدو بوسه دات کام

دلم تصادف میخواهد

صدای بلندآمبولانس
صدای پرستاری که دادمی زنه کناربروید،کناربروید
صورت خونینم را برمیگردانند
انگشت روی گردنم میگذارند
نبضش ضعیف است
پس از دقیقه ای
نبضش نمیزند
پارچه بیاورید
پارچه ای سفید روی جسمم میکشند و تماااام…..
ساده بگویم دلم مرگ میخواهد..!

خوب۰بد۰

دو خط مانده به تنهایی

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : جمعه 15 آگوست 2014

دو خط مانده به تنهایی

من که رفتم بنویسید دمش گرم نبود
بنویسید صدا بود ولی نرم نبود
خانه در خاک خدا داشت ، تماشایی بود
بنویسید دو خط مانده به تنهایی بود
بنویسید که با ماه ،کبوتر می چید
از لب زاغچه ها بوسهء باور می چید
بنویسید که با چلچله ها الفت داشت
اهل دل بود وَ با فاصله ها نسبت داشت
دلش از زمزمهء نور عطش می بارید
ریشه در ماه ، ولی روی زمین می جوشید
بنویسید زبان داشت ولی لال نشد
بنویسید که پوسید ولی کال نشد
پُرِ طوفان غزل بود ولی سیل نداشت
بنویسید که دل داشت ولی میل نداشت
پنجه بر پنجرهء روشن فردا می زد
وسعت حوصله اش طعنه به دریا می زد
بنویسید به قانونِ عطش ، آب نداد
و کسی کودک احساسش را تاب نداد
سرد و سرما زده از سمت کویر آمده بود
کودکی بود که در هیاتِ پیر آمده بود
تا صدای دل خود چند تپش فاصله داشت
گاه با فلسفهء عشق کمی مسئله داشت……..

خوب۰بد۰