شب من تار و سیاهه پایان نداره
تن من در شهر غربت سامان نداره
مثل یه لاله در این بیابان
پرپر شدم من از داغ یاران
هرگز نبارید یک قطره باران
روی تن من ای سوگواران
اینجا غمگینم شب در کمینم
یاران من کو یاری نبینم
ای اشک چشم ابرها ببار ببار تو صحرا
در این کویر وحشت رو تن تشنه ما
اینجا غمگینم شب در کمینم
یاران من کو یاری نبینم ( ادامه )
خوب۰بد۰
394 views مشاهده
0 دیدگاه