دويدم و دويدم بالاي كوه رسيدم
اونور كوه ساز مي زنن نواي آواز مي زنن
دلنگ دلنگ شاد شديم از ستم آزاد شديم
خورشيد خان آفتاب كو كلي برنج تو آب كن
خورشيد خانم بفرمائيد از آن بالا بياين پائين
ما ظلم رو نفله كرديم آزادي رو قبله كرديم
از هر چي خلق پاشد زندگي مال ما شد
از شادي سير نمي شيم ديگه اسير نمي شيم
هاجستيم و واجستيم تو حوض نقره جستيم
سيب طلا را چيديم به خونمون رسيديم
بالا رفتيم دوغ بود قصه بيبيم دروغ بود
پايين اومديم ماست بود قصه ما راست بود
قصه ما به سر رسيد كلاغه به خونش نرسيد
هاچين پاچين زنجيرو برچين ( ادامه )
اتل متل توتوله
گاو حسن چه جوره
نه شير داره نه پستون
شيرش ببر هندستون
يك زن كردي بستون
اسمش بذاز عم قضي
دور كلاش قرمزي
هاچين پاچين
هاچين پاچين
خوب۰بد۰
لینک کوتاه
https://40kalag.ir/?p=13002
263 views مشاهده
0 دیدگاه
صفحه اصلی
00