من میترسیدم …
دسته بندی : عاشقانه ها
تاریخ : دوشنبه 19 ژانویه 2015
در زندگی از چیزهای زیادی میترسیدم ونگران بودم
تا اینکه آنها را تجربه کردم وحالا ترسی از آنها ندارم:
از تنهایی میترسیدم…
تااینکه یاد گرفتم خود را دوست بدارم.
از شکست میترسیدم …
تا اینکه یاد گرفتم تلاش نکردن یعنی شکست.
ازنفرت مردم میترسیدم …
تا اینکه یاد گرفتم بهرحال هر کسی نظری دارد.
ازدرد میترسیدم ..
تااینکه یاد گرفتم درد کشیدن برای رشد روح لازمست.
ارحقیقت میترسیدم …
تا اینکه یاد گرفتم زشتی در دروغ است.
از سرنوشت میترسیدم
تا اینکه یاد گرفتم من توان تغییر آن را دارم.
از آینده میترسیدم …
تااینکه یاد گرفتم میتوان آینده بهتری ساخت.
از گذشته میترسیدم ..
تا اینکه فهمیدم گذشته دیگر توان آسیب رساندن به من را ندارد.
و بالاخره از تغییر میترسیدم …
تا اینکه یاد گرفتم حتی زیباترین پروانه ها هم
باید قبل از پرواز کرم باشند و تغییر آنها را زیبا میکند
خوب۰بد۰
لینک کوتاه
https://40kalag.ir/?p=1616
570 views مشاهده
0 دیدگاه
صفحه اصلی
00