یه برخورد یه لبخند توی ظهر دوشنبه
یه باروت یه کبریت مثه اتیشو پمبه
یه دیدار یه وعده توی اخر هفته
یه ادرس روی کاغذ بمن داده و رفته
این اخر هفته یاد من نرفته
وعده ی منو تو ساعتش چه وقته
این اخر هفته یاد من نرفته
وعده ی منو تو ساعتش چه وقته
تو رو وقتی که دیدم به باغ گل رسیدم
توی خونه ی قلبم برات نقشه کشیدم
یه دیدار شبونه یه حرف عاشقونه ( ادامه )