دانلود آهنگ پاییز از ابی به همراه متن ترانه
پاییز چشم تو وقتی بباره وقتی که ببینم این بارونه
بارون چشم تو وقتی بباره وقتیکه ببینم این پاییزه
که می باره که مثه اشک چشات
فایده نداره آسمونی تو می دونی
این بارونه ( ادامه )
پاییز چشم تو وقتی بباره وقتی که ببینم این بارونه
بارون چشم تو وقتی بباره وقتیکه ببینم این پاییزه
که می باره که مثه اشک چشات
فایده نداره آسمونی تو می دونی
این بارونه ( ادامه )
منو ببخش عزیزم که از تو می گریزم
می سوزم و خاموشم تو خودم اشک می ریزم
از لحظه تولد سفر تقدیر من بود
تنم اسیر جاده دلم اسیر تن بود
یه قصه ی تازه نیست خونه به دوشی من
هراس دل سپردن عذاب دل بریدن
اگه یه دست عاشق یه شب پناه من شد
فردا عذاب جاده شکنجه گاه من شد
لحظه ی رفتنه دستاتو می بوسم
باید برم حتی اگه اونجا بپوسم
منو ببخش منو ببخش که ناگزیرم
باید برم حتی اگه بی تو بمیرم ( ادامه )
تو سرزمین یخها پر از سکوت غمناک
همیشه باد قطبی همیشه برف و کولاک
رو سردی لب من ملال غم نشسته
توفان وحشی شب کوه یخ و شکسته
کوه یخم من که رو آب شدم شناور
داغ حوادث می کنه آبم سراسر
کوه یخم من که رو آب شدم شناور
داغ حوادث می کنه آبم سراسر
نه جنگل سبز نه باغ گل ها
نه کوه سنگی نه دشت و صحرا
همیشه اینجا کولاک و باده
نه کلبه پیداست نه ختم جاده ( ادامه )
روح بزرگوار من دلگیرم از حجاب تو
شکل کدوم حقیقته چهره بی نقاب تو
وقتی تن حقیرمو به مسلخ تو می برم
مغلوب قلب من نشو ستیزه کن با پیکرم
اسم منو از من بگیر تشنه ی معنی منم
سنگینه بار تن برام ببین چه خسته می شکنم
به انتظار فصل تو تمام فصلها گذشت
چه یأس بی نهایتی ندیم من بود ( ادامه )
دلم مثل جعبست جعبه ی پر جواهر
خونه به رنگ یاغوت اما خوشه به ظاهر
حیف که زد و شکستش هر کی به دستش افتاد
دلم مثل یه باغه باغ بهار نارنج
واسه تنای خسته یه جای خلوت و دنج
حیف که تو این زمونه عشقه که رفته از یاد
شب تولد عشق دلم رو هدیه دادم
به اون که عاشقم کرد منو داد بر باد
هدیه رو وا نکرده پس فرستاد
هدیه رو پس فرستاد
دلم مثل جعبست جعبه ی پر جواهر
خونه به رنگ یاغوت اما خوشه به ظاهر
حیف که زد و شکستش هر کی به دستش افتاد
هر کی به دستش افتاد ( ادامه )
وقتی که من عاشق می شم دنیا برام رنگ دیگه س
صبح خروس خونش برام انگار یه آهنگ دیگه س
وقتی که من عاشق می شم ترانه هام عاشق ترن
گل واژه های شعر من رنگ گلا رو می برن
عشق واسه من یه معجزه س تو لحظه های بی امید
تو صبح سردم مثل طلوع خورشید
فصل شکوفایی شعر تو باغ احساس منه
ناجی قلبم ، عشقه بدون تردید ( ادامه )
شب به اون چشمات خواب نرسه
به تو می خوام مهتاب نرسه
بریم اونجا اونجا که دیگه
به تو دست افتاب نرسه
عاشقت بودن عشق منه
اینا قلبم فریاد می زنه
گریه مستی داره صدام
این صدای عاشق شدنه
قصه عشقت باز تو صدامه
یه شب مستی باز سر رامه
یه نفس بیشتر فاصلمون نیست ( ادامه )
زیر این گنبد نیلی زیر این چرخ کبود
توی یک صحرای دور، یه برج پیر و کهنه بود
یه روزی زیر هجوم وحشی بارون و باد
از افق، کبوتری تا برج کهنه پر گشود
برج تنها سرپناه خستگی شد
مهربونیش مرهم شکستگی شد
اما این حادثه ی برج و کبوتر
قصه ی فاجعه ی دلبستگی شد
اول قصه مونو تو می دونی تو می دونستی
من نمی تونم برم تو می تونی تو می تونستی
باد و بارون که تموم شد اون پرنده پر کشید
التماس و اشتیاقو ته چشم برج ندید ( ادامه )
تازه شو تازه مثل همین ترانه
فکر جنگل باش اگه باغ تو سوخته
فکر شاعر گرسنه باش همونکه
حتی یک غزل به شیطون نفروخته
فکر نو کردن شب باشو سپیده
فکر دستی باش که دنبال کلیده
فکر دستی که رو چهل ستون ابری
دوباره خورشید بی حجاب کشیده
فکر من باش که هنوز مثل قدیمم
با همون رفاقت و همون سخاوت
با همون دل ، دل نبضی که همیشه
برای تو میزنه تا بی نهایت ( ادامه )
اگر چه جای دل دریایی خون در سینه دارم
ولی در عشق تو دریایی از دل کم میارم
اگر چه روبه رویی مثل آیینه با من
ولی چشمام بسم نیست برای سیر دیدن
نه یک دل نه هزار دل همه دلهای عالم
همه دلها رو می خوام که عاشق تو باشم
تویی عاشق تر از عشق تویی شعر مجسم
تو باغ قصه از تو سحر گل کرده شبنم
تو چشمام خواب مخمل شراب ناب شیراز
هزار میخونه آواز هزارو یک شب راز ( ادامه )