گه با مني کو جنبش
اگه عاشقي کو شورش
تو به اندوه دل ما
پس چرا نبردي يورش
تو نخواستي عهد ببنديم
که به غمهامون بخنديم
حالا مي ترسم از اينکه
توي اين شهر بگنديم
شهري که هزار هزارتا
آدمهاي خسته دارد
شهري که قد يه دنيا
دل خون نشسته دارد
شهري که درهاشو بستن
تا سواري تو نيايد
شهري که سرها رو شکستن
تا سري سايه نخواهد
اگه با مني کو جنبش
اگه عاشقي کو شورش
تو به اندوه دل ما
پس چرا نبردي يورش ؟ ( ادامه )
خوب۰بد۰
261 views مشاهده
0 دیدگاه