با لباس آبی از من دل که نه جان می بری
دسته بندی : عاشقانه ها
تاریخ : دوشنبه 2 می 2016
با لباس آبی از من دل که نه جان می بری
تو مسلمانی از این ساده مسلمان می بری
عقل و هوش از سر من با هر نگاهت می پرد
این تفاوتی که هست در هر انسان می بری
اوج تصمیم منی هر جا که باشی هستم و
مثل یک کشتی به آبم مثل بادبان می بری
تو که ماهی من که برکه، در دلم هستی و دور
ماه من کی با خودت من را به آسمان می بری؟
ترسم از سوختن که نیست از عشق تو داغم هنوز
این خیال است که مرا سمت زمستان می بری
هر چه می خواهی بکن از عشق من کم شد مگر؟
ماه من بی فایدست زیره به کرمان می بری
خوب۰بد۰
365 views مشاهده
0 دیدگاه