تو به من خندیدی و نمیدانستی
من به چه دلهره
از باغچه همسایه سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلوده به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
تو که رفتی و هنوز
سالهاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام های تو تکرار کنان میدهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم که چرا ( ادامه )
خوب۰بد۰
221 views مشاهده
0 دیدگاه