دانلود جدیدترین آهنگ های ایرانی

» شاعران معاصر ایراندانلود موزیک » صفحه 16

کانال تلگرام ما ما را از طریق کانال دنبال کنید.
ای نام تو بهترین سر آغاز
شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳
دانلود آهنگ علی یاسینی به نام دیوار
پخش آنلاین علی یاسینی - دیوار بازدید : 2,357 views مشاهده
00:00
00:00
پخش آنلاین موزیک

اشعار شهریار – اقبال من

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : یکشنبه 7 دسامبر 2014
اشعار شهریار - اقبال من

اشعار شهریار – اقبال من

تیره گون شد کوکب بخت همایون فال من
واژگون گشت از سپهر واژگون اقبال من
خنده بیگانگان دیدم نگفتم درد دل
آشنایا با تو گویم گریه دارد حال من
با تو بودم ای پری روزی که عقل از من گریخت
گر تو هم از من گریزی وای بر احوال من
روزگار اینسان که خواهد بی کس و تنها مرا
سایه هم ترسم نیاید دیگر از دنبال من
قمری بی آشیانم بر لب بام وفا
دانه و آبم ندادی مشکن آخر بال من
بازگرداندم عنان عمر با خیل خیال
خاطرات کودکی آمد به استقبال من
خرد و زیبا بودی و زلف پریشان تو بود
از کتاب عشق اوراق سیاه فال من
ای صبا گر دیدی آن مجموعه گل را بگو
خوش پراکندی ز هم شیرازه آمال من
کار و کوشش را حوالت گر بود با کارساز
شهریارا حل مشکلها کند حلال من

خوب۰بد۰

اشعار شهریار – خاموش تر از من

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : یکشنبه 7 دسامبر 2014
اشعار شهریار - خاموش تر از من

اشعار شهریار – خاموش تر از من

کس نیست در این گوشه فراموش تر از من
وز گوشه نشینان توخاموش تر از من
هر کس به خیالیست هم آغوش و کسی نیست
ای گل به خیال تو هم آغوش تر از من
می نوشد از آن لعل شفقگون همه آفاق
اما که در این میکده غم نوشتر از من
افتاده جهانی همه مدهوش تو لیکن
افتاده تر از من نه و مدهوش تر از من
بی ماه رخ تو شب من هست سیه پوش
اما شب من هم نه سیه پوش تر از من
گفتی تو نه گوشی که سخن گویمت از عشق
ای نادره گفتار کجا گوش تر از من
بیژن تر از آنم که بچاهم کنی ای ترک
خونم بفشان کیست سیاوش تر از من
با لعل تو گفتم که علاجم لب نوش است
بشکفت که یارب چه لبی نوش تر از من
آخر چه گلابی است به از اشک من ای گل
دیگی نه در این بادیه پرجوش تر از من

خوب۰بد۰

اشعار شهریار – صاحب اختیار

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : یکشنبه 7 دسامبر 2014
اشعار شهریار - صاحب اختیار

اشعار شهریار – صاحب اختیار

به اختیار گرو برد چشم یار از من
که دور از او ببرد گریه اختیار از من
به روز حشر اگر اختیار با ما بود
بهشت و هر چه در او از شما و یار از من
سیه تر از سر زلف تو روزگار من است
دگر چه خواهد از این بیش روزگار از من
به تلخکامی از آن دلخوشم که می ماند
بسی فسانه شیرین به یادگار از من
در انتظار تو بنشستم و سرآمد عمر
دگر چه داری از این بیش انتظار از من
به اختیار نمی باختم به خالش دل
که برده بود حریف اول اختیار از من
گذشت کار من و یار شهریارا لیک
در این میان غزلی ماند شاهکار از من

خوب۰بد۰

اشعار شهریار – سه تار من

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : یکشنبه 7 دسامبر 2014
اشعار شهریار - سه تار من

اشعار شهریار – سه تار من

نالد به حال زار من امشب سه تار من
این مایه تسلی شب های تار من
ای دل ز دوستان وفادار روزگار
جز ساز من نبود کسی سازگار من
در گوشه غمی که فراموش عالمی است
من غمگسار سازم و او غمگسار من
اشک است جویبار من و ناله سه تار
شب تا سحر ترانه این جویبار من
چون نشترم به دیده خلد نوشخند ماه
یادش به خیر خنجر مژگان یار من
رفت و به اختران سرشکم سپرد جای
ماهی که آسمان بربود از کنار من
آخر قرار زلف تو با ما چنین نبود
ای مایه قرار دل بیقرار من
در حسرت تو میرم و دانم تو بی وفا
روزی وفا کنی که نیاید به کار من
از چشم خود سیاه دلی وام میکنی
خواهی مگر گرو بری از روزگار من
اختر بخفت و شمع فرومرد و همچنان
بیدار بود دیده شب زنده دار من
من شاهباز عرشم و مسکین تذرو خاک
بختش بلند نیست که باشد شکار من
یک عمر در شرار محبت گداختم
تا صیرفی عشق چه سنجد عیار من
جز خون دل نخواست نگارندهٔ سپهر
بر صفحهٔ جهان رقم یادگار من
زنگار زهر خوردم و شنگرف خون دل
تا جلوه کرد این همه نقش و نگار من
در بوستان طبع حزینم چو بگذری
پرهیز نیش خار من ای گلعذار من
من شهریار ملک سخن بودم و نبود
جز گوهر سرشک در این شهریار من

خوب۰بد۰

اشعار شهریار – عشق شهریار

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : یکشنبه 7 دسامبر 2014
اشعار شهریار - عشق شهریار

اشعار شهریار – عشق شهریار

ای طلعت توخنده به خورشید و ماه کن
زلف تو روز روشن مردم سیاه کن
خال تو آتشی است دل آفتاب سوز
خط تو سایه ای است سیه روی ماه کن
یعقوبها ز هجر تو بیت الحزن نشین
ای صد هزار یوسف مصری به چاه کن
نخل قد بلند تو بنیاد سرو کن
ریحان باغ سبز خطت گل گیاه کن
از شانه آشیان دل ما بهم مریز
ای شانه تو خرمن سنبل تباه کن
پیرخرد که مسئله آموز حکمت است
در نکته دهان تو شد اشتباه کن
بهجت گدای حسن تو شد شهریار عشق
ای خاک درگه تو گدا پادشاه کن

خوب۰بد۰

اشعار شهریار – درد محبت

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : یکشنبه 7 دسامبر 2014
اشعار شهریار - درد محبت

اشعار شهریار – درد محبت

ای کعبه دری باز به روی دل ما کن
وی قبله دل و دیده ما قبله نما کن
از سینه ما سوختگان آینه ای ساز
وانگاه یکی جلوه در آئینه ما کن
با زیبق این اشک و به خاکستر این غم
این شیشه دل آینه غیب نما کن
آنجاکه به عشاق دهی درد محبت
دردی هم از این عاشق دلخسته دوا کن
لنگان به قفای جرس افتاده عشقیم
ای قافله سالار نگاهی به قفاکن
چون زخمه به ساز دل این پیر خمیده
چنگی زن و آفاق پر از شور و نوا کن
او در حرم هفت سرا پرده عفت
خواهی تو بدو بنگری ای دیده حیا کن
در گلشن دل آب و هوائی است بهشتی
گل باش و در این آب و هوا نشو و نما کن
از بهر خلائق چه کنی طاعت معبود
باری چو عبادت کنی از بهر خدا کن

خوب۰بد۰

اشعار شهریار – عمر آدم

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : یکشنبه 7 دسامبر 2014
اشعار شهریار - عمر ادم

اشعار شهریار – عمر ادم

آسمان گو ندهد کام چه خواهد بودن
یا حریفی نشود رام چه خواهد بودن
حاصل از کشمکش زندگی ای دل نامی است
گو نماند ز من این نام چه خواهد بودن
آفتابی بود این عمر ولی بر لب بام
آفتابی به لب بام چه خواهد بودن
نابهنگام زند نوبت صبح شب وصل
من گرفتم که بهنگام چه خواهد بودن
چند کوشی که به فرمان تو باشد ایام
نه تو باشی و نه ایام چه خواهد بودن
گر دلی داری و پابند تعلق خواهی
خوشتر از زلف دلارام چه خواهد بودن
شهریاریم و گدای در آن خواجه که گفت
خوشتر از فکر می و جام چه خواهد بودن

خوب۰بد۰

اشعار شهریار – درس محبت

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : یکشنبه 7 دسامبر 2014
اشعار شهریار - درس محبت

اشعار شهریار – درس محبت

در بهاران سری از خاک برون آوردن
خنده ای کردن و از باد خزان افسردن
همه این است نصیبی که حیاتش نامی
پس دریغ ای گل رعنا غم دنیا خوردن
مشو از باغ شبابت بشکفتن مغرور
کز پیش آفت پیری بود و پژمردن
فکر آن باش که تو جانی وتن مرکب تو
جان دریغست فدا کردن و تن پروردن
گوتن از عاج کن و پیرهن از مروارید
نه که خواهیش به صندوق لحد بسپردن
گر به مردی نشد از غم دلی آزاد کنی
هم به مردی که گناه است دلی آزردن
صبحدم باش که چون غنچه دلی بگشائی
شیوه تنگ غروبست گلو بفشردن
پیش پای همه افتاده کلید مقصود
چیست دانی دل افتاده به دست آوردن
بار ما شیشه تقوا و سفر دور و دراز
گر سلامت بتوان بار به منزل بردن
ای خوشا توبه و آویختن از خوبی ها
و ز بدیهای خود اظهار ندامت کردن
صفحه کز لوح ضمیر است و نم از چشمه چشم
می توان هر چه سیاهی به دمی بستردن
از دبستان جهان درس محبت آموز
امتحان است بترس از خطر واخوردن
شهریارا به نصیحت دل یاران دریاب
دست بشکسته مگر نیست وبال گردن

خوب۰بد۰

اشعار شهریار – خویشتن

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : یکشنبه 7 دسامبر 2014
اشعار شهریار - خویشتن

اشعار شهریار – خویشتن

خلوتی داریم و حالی با خیال خویشتن
گر گذاردمان فلک حالی به حال خویشتن
ما در این عالم که خود کنج ملالی بیش نیست
عالمی داریم در کنج ملال خویشتن
سایه دولت همه ارزانی نودولتان
من سری آسوده خواهم زیر بال خویشتن
بر کمال نقص و در نقص کمال خویش بین
گر به نقص دیگران دیدی کمال خویشتن
کاسه گو آب حرامت کن به مخموران سبیل
سفره پنهان می کند نان حلال خویشتن
شمع بزم افروز را از خویشتن سوزی چه باک
او جمال جمع جوید در زوال خویشتن
خاطرم از ماجرای عمر بی حاصل گرفت
پیش بینی کو کز او پرسم مآل خویشتن
آسمان گو از هلال ابرو چه می تابی که ما
رخ نتابیم از مه ابر و هلال خویشتن
همچو عمرم بی وفا بگذشت ما هم سالها
عمر گو برچین بساط ماه و سال خویشتن
شاعران مدحت سرای شهریارانند لیک
شهریار ما غزل خوان غزال خویشتن

خوب۰بد۰

اشعار شهریار – یوسف گم گشته

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : یکشنبه 7 دسامبر 2014
اشعار شهریار - یوسف گم گشته

اشعار شهریار – یوسف گم گشته

یا رب آن یوسف گم گشته به من بازرسان
تا طربخانه کنی بیت حزن بازرسان
ای خدایی که به یعقوب رساندی یوسف
این زمان یوسف من نیز به من بازرسان
رونقی بی گل خندان به چمن بازنماند
یارب آن نوگل خندان به چمن بازرسان
از غم غربتش آزرده خدایا مپسند
آن سفرکرده ما را به وطن بازرسان
ای صبا گر به پریشانی من بخشائی
تاری از طره آن عهدشکن بازرسان
شهریار این در شهوار به در بار امیر
تا فشاند فلکت عقد پرن بازرسان

خوب۰بد۰