ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﺁﺩﻣﻬﺎ
ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﺁﺩﻣﻬﺎ ؛
ﺑﻪ ﺣﻀﻮﺭﺷﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ،
ﺑﻪ ﺩﻟﻬﺮﻩ ﺍﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ
ﺩﺭ ﻧﺒﻮﺩﻧﺸﺎﻥ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯿﺸﻮﺩ…
ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﻧﺒﻮﺩﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻫﯿﭻ ﺑﻮﺩﻧﯽ،ﭘﺮ ﻧمیکند.
ﺣﻮﺍﺳﻤﺎﻥ باشد….!
ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﺁﺩﻣﻬﺎ ؛
ﺑﻪ ﺣﻀﻮﺭﺷﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ،
ﺑﻪ ﺩﻟﻬﺮﻩ ﺍﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ
ﺩﺭ ﻧﺒﻮﺩﻧﺸﺎﻥ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯿﺸﻮﺩ…
ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﻧﺒﻮﺩﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻫﯿﭻ ﺑﻮﺩﻧﯽ،ﭘﺮ ﻧمیکند.
ﺣﻮﺍﺳﻤﺎﻥ باشد….!
برای یکبار هم که شده
بغض های مرطوب مرا باورکن
درست است که اینجا آسمان ابری ست
اما این باران نیست که میبارد
صدای خسته ی قلب من است
که از آسمان بیرون میریزد…
به معنای دلتنگی برای تو …
شب از شبهای پاییزییست.
از آن همدرد و با من مهربان شبهای شکآور،
ملول و خستهدل، گریان و طولانی.
شبی که در گمانم من که آیا بر شبم گرید، چنین همدرد،
و یا بر بامدام گرید، از من نیز پنهانی.
و اینک (خیره در من مهربان) بینم
که دست سرد و خیسش را
چو بالشتی سیه زیر سرم ـ بالین سوداها ـ گذارد شب
من این میگویم و دنباله دارد شب.
خموش و مهربان با من
بهکردار پرستاری سیه پوشیده پیشاپیش، دل برکنده از بیمار،
نشسته در کنارم، اشک بارد شب.
من این میگویم و دنباله دارد شب