دانلود جدیدترین آهنگ های ایرانی

» Persianدانلود موزیک » صفحه 3

کانال تلگرام ما ما را از طریق کانال دنبال کنید.
ای نام تو بهترین سر آغاز
چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۴
دانلود آهنگ علی یاسینی به نام دیوار
پخش آنلاین علی یاسینی - دیوار بازدید : 2,931 views مشاهده
00:00
00:00
پخش آنلاین موزیک

شیرین سخن – سین هفتم هفت سین

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : یکشنبه 17 مارس 2019

دنیا پر از سین است

و شما می توانید از بی شمار سین های عالم

هر کدام را که خواستید بردارید

من اما از میان همه سین ها سیمرغ را انتخاب می کنم

هرچند گنجشکی کوچکم

و هرچند روی شاخه نازک زندگی نشسته ام

اما دلم بی تاب پر زدن در هوای قاف است …

بی تاب آن کوه بلندی که روی لبه جهان است

و آنطرفش دیگر خاکی نیست و زمینی

و همه اش آسمان و همه اش ملکوت است

و به فکر آن درختم

آن درخت که سیمرغ بر آن آشیانه دارد

و شاخه هایش تا دورترین نقطه آسمان رفته است

اگر سیمرغی هست

پس گنجشک ماندن و بلبل ماندن و طاووس ماندن گناه است

باید رفت و بسیار رفت

باید پر زد و بسیار پر زد

تا آهسته، آهسته سیمرغ شد

اگر سیمرغ را می خواهی باید سفر کنی

و این سفری سخت است بسیار سخت

اما باید خوشحال باشی و سرخوش بروی

و سادگی توشه ات باشد

و باید یاد بگیری که کمتر سخن بگویی

و بیشتر عمل کنی

پس سکوت زبان این سفر است

و هرچه می روی

طعم سبکی را بیشتر می چشی

سالی نو آمده است

و من سفره ای به بزرگی جهان پهن می کنم

و هفت سینی می چینم

از سفر و سختی و سادگی و سکوت و سبکی و سرخوشی

اما همه سین ها تنها در کنار سیمرغ زیباست

که سین هفتم هفت سین جهان است

 

خوب۰بد۰

شیرین سخن – لالایی – افشین مقدم

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : دوشنبه 11 مارس 2019

لالا کن دختر زیبای شبنم

لالا کن روی زانوی شقایق

بخواب تا رنگ بی مهری نبینی

تو بیداریِ که تلخِ حقایق

تو مثل التماس من میمونی

که یک شب روی شونه هاش چکیدم

سرم گرم نوازشهای اون بود

که خوابم برد و کوچش رو ندیدم

حالا من موندم و یه کُنج خلوت

که از سقفش غریبی چکه کرده

تلاطم های امواج جدایی

زده کاشونمو صد تکه کرده

دلم می خواست پس از اون خواب شیرین

دیگه چشمم به دنیا وا نمی شد

میون قلب متروکم نشونی

دیگه از خاطره پیدا نمی شد

صدام غمگینه از بس گریه کردم

ازم هیچ اسم و هیچ آوازه ای نیست

نمیپرسه کسی هی در چه حالی

خبر از آشنای تازه ای نیست

به پروانه صفت ها گفته بودم

که شمعم میل خاموشی من نیست

پرنده رو درخت هم آشیون کن

حالا وقت فراموشی من نیست

 اینجا کلیک کنید.

 لالایی/ علی زند وکیلی

خوب۰بد۰

شیرین سخن – حماقت – دلنوشته

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : یکشنبه 24 فوریه 2019

هر چیزی حدی دارد

حتی زیباترین رفتارها و قشنگترین خصلت ها

وقتی از حدشان می گذرند

تبدیل به آسیب می شوند و ضرر می رسانند

آدم ها بیشتر وقت ها بی آنکه متوجه شوند

سخت ترین ضربه ها را از اطرافیان خود می خورند

از اینکه می خواهند در هر شرایطی خوب بمانند

بارها و بارها به خودشان پشت می کنند

تا دیگران را راضی نگه دارند

آنجا که باید فریاد بزنند سکوت اختیار می کنند

آنجا که باید از حق شان دفاع کنند گذشت می کنند

آنجا که باید تذکر بدهند حرفی نمی زنند

در نهایت هر روز بدی ها بیشتر تکرار می شوند

و برعکس خوبی ها کمرنگ و کمرنگ تر می شوند

زیرا همیشه عده ای خطای جبران ناپذیر می کنند

و عده ای در کمال ناباوری بی وقفه می بخشند

یاد بگیریم

همانطور که در برابر رفتارهای منفی مان مسئولیم

در برابر خوبی هایمان هم مسئولیت داریم

که بجا و اندازه خرج کنیم

کاش با تصمیم های اشتباه

انسانیت را به حماقت تبدیل نکنیم

 

خوب۰بد۰

رقصان میگذرم از آستانه اجبار

شادمانه و شاکر

از بیرون به درون آمدم

از منظر

به نظاره به ناظر

به هیأت گیاهی نه به هیأت پروانه ای

نه به هیأت سنگی نه به هیأت برکه ای

من به هیأت ما زاده شدم

به هیأت پرشکوه انسان

تا در بهار گیاه به تماشای رنگین کمانِ پروانه بنشینم

غرور کوه را دریابم و هیبت دریا را بشنوم

تا شریطه ی خود را بشناسم

و جهان را به قدر همت و فرصت خویش معنا دهم

که کارستانی از این دست

از توان درخت و پرنده و صخره و آبشار بیرون است

انسان زاده شدن تجسّدِ وظیفه بود

توان دوست داشتن و دوست داشته شدن

توان شنفتن

توان دیدن و گفتن

توان اندوهگین و شادمان شدن

توان خندیدن به وسعت دل

توان گریستن از سُویدای جان

توان گردن به غرور برافراشتن در ارتفاع شکوه ناک فروتنی

توان جلیلِ به دوش بردن بار امانت

و توان غمناک تحمل تنهایی

تنهایی

تنهایی

تنهایی عریان

انسان

دشواریِ وظیفه است

 

خوب۰بد۰

شیرین سخن – آدمیزاد – دلنوشته

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : چهارشنبه 6 فوریه 2019

آدمیزاد است دیگر

گاهی، فقط گاهی از بود و نبود آدم های اطرافش خسته می شود

گاهی بی دلیل بغض می کند

گاهی بی هوا خاطراتش را می کاود به دنبال رد و نشانی از

یک پشت گرمی، یک کوه، یک تکیه گاه

گاهی دلش یک جفت گوش می خواهد که فقط بشنود

 یک جفت چشم می خواهد که فقط ببیند

یک نگاه ساده به گفتن

یکی کنار تو هست، یکی تو را می فهمد، یکی هوایت را دارد

گاهی دلش یک راه دور می خواهد در یک جای دور

دور از تمام گذشته و حال و آینده

دور از خودش

گاهی دلش یک پلک زدن می خواهد به بیداری از یک خواب بد

به معجزه ی باران شدن یک ابر سیاه

به آرامش داشتن یک …

گاهی چیزهایی که از اختیار آدمی خارج است

بی اختیار سرش هوار می شود و کلافه اش می کند

گاهی گُم می شود در نداشته ها و نبودن ها و نتوانستن ها

جا می ماند روی نیمکت های خالی و صندلی های غبار گرفته

گاهی همه چیز را سیاه و سفید می بیند 

و این گاهی ها که گذشت

باز می خندد، حرف می زند، فراموش می کند

گاهی، فقط گاهی …

 

خوب۰بد۰

شیرین سخن – یاور همیشه مؤمن

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : چهارشنبه 6 فوریه 2019

 ای به داد من رسیده تو روزهای خود شکستن

ای چراغ مهربونی تو شب‌های وحشت من

ای تبلور حقیقت توی لحظه‌های تردید

تو شب و از من گرفتی تو من و دادی به خورشید

اگه باشی یا نباشی برای من تکیه‌گاهی

برای من که غریبم تو رفیقی جون‌ پناهی

یاور همیشه مؤمن تو برو سفر سلامت

غم من نخور که دوری برای من شده عادت

ناجی عاطفه ی من شعرم از تو جون گرفته

رگ خشک بودن من از تن تو خون گرفته

اگه مدیون تو باشم اگه از تو باشه جونم

قدر اون لحظه نداره که من و دادی نشونم

وقتی شب، شب سفر بود توی کوچه‌های وحشت

وقتی هر سایه کسی بود واسه بردنم به ظلمت

وقتی هر ثانیه ی شب طپش هراس من بود

وقتی زخم خنجردوست بهترین لباس من بود

تو با دست مهربونی به تنم مرهم کشیدی

برام از روشنی گفتی پرده شب و دریدی

یاور همیشه مؤمن تو برو سفر سلامت

غم من نخور که دوری برای من شده عادت

ای طلوع اولین دوست ای رفیق آخر من

به سلامت سفرت خوش ای یگانه یاور من

مقصدت هرجا که باشه هر جای دنیا که باشی

اون ور مرز شقایق پشت لحظه‌ها که باشی

خاطرت باشه که قلبت سپر بلای من بود

تنها دست تو رفیق دست بی‌ریای من بود

یاور همیشه مؤمن تو برو سفر سلامت

غم من نخور که دوری برای من شده عادت

 اینجا کلیک کنید.

 یاور همیشه مومن/ داریوش 

خوب۰بد۰

شیرین سخن – قاب عکس

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : سه‌شنبه 5 فوریه 2019

گاهی می شود دقیقه ها بنشینم

و به یک قاب عکس نگاه کنم

 اینکه به چهره درون آن خیره شوم، نه

فقط از یک نگاه جا مانده در تصویر شروع می کنم

و بعد قدم به قدم در دالانی از خاطرات گذشته همراهش می شوم

آنقدر به صورتش نگاه می کنم تا حس کنم

درون قاب نفس می گیرد و پلک می زند

صدایش را با طنینی دور در ذهنم می شنوم

آن وقت تمام لحظات مشترک

به نوبت جلوی چشمهایم ظاهر می شوند

و من دوباره تمام شان را زندگی می کنم

آنقدر روشن و گرم زنده می شود

که بی اختیار دستش را می گیرم

و از قاب بیرون می آورم

و روی صندلی گهواره ای کنار شومینه می نشانم

به عادت همیشه برایش یک فنجان قهوه تلخ می آورم

با کتابی از شاعری که دوستش داشت

و او با همان

حرکات آهسته ی دست، همان نگاه دور، همان صدای آشنا

مرا با خود می برد

اما … 

تا می آیم غرق در خوشی نفسی تازه کنم

ناگهان دور می شود 

 و دوباره می نشیند در قاب روی میز

 من می مانم و قهوه ای سرد و بوی خوشی

که در خیالم جا مانده

گونه هایم خیس می شود

ولی عکس داخل قاب خیره نگاهم می کند

انگار می خواهد به روی خودش نیاورد

که شبیه من است و …

من هم وانمود می کنم باران می آید

 

خوب۰بد۰

شیرین سخن – شهر حسود

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : سه‌شنبه 5 فوریه 2019

ما از این شهرغریبه بی تفاوت کوچ کردیم

از رفیقا زخم خوردیم تا یه روزی برنگردیم

خونه مون رو دوشمونِ ما یه آه دوره گردیم

ما واقعاً با هم چه کردیم

ما غنیمت های بی رؤیای این جنگای سردیم

زندگیمون کو ببین ما کشته های بی نبردیم

بی خبر از حالِ هم آواره ی دنیای دردیم

ما واقعاً با هم چه کردیم

تلخِ اما با هم نبودیم ما آدمای شهر حسودیم

خسته از کابوس رفتن دور از اون روزای روشن

بی تفاوت زیر این سقف کبودیم

پس بدین فرصت خنده هامو

پس بدین شادی تو صدامو

پس بدین قلب عشق آشنامو

لااقل پس بدین گریه هامو

تلخِ اما با هم نبودیم ما آدمای شهر حسودیم

خسته از کابوس رفتن دور از اون روزای روشن

بی تفاوت زیر این سقف کبودیم

 



خوب۰بد۰