شاعری خسته ام
دسته بندی : عاشقانه ها
تاریخ : دوشنبه 25 آوریل 2016
شاعری خسته ام از دست تو بیمار منم
راوی چشم تو در این همه اشعار منم
گفته بودم همه جا وصف نگاه تو ولی
زخمی حادثه ی چشم تو این بار منم
میهمان شب و مهتابم و تا وقت سحر
همدم لب به لب بسته ی سیگار منم
کوه سنگی شده معبود من ای وای..اگر
دلخوش از عاطفه ی سنگی دیوار منم
بر سر کشمکش کشور آغوش تو آه
شاه بی خاصیّت بزدل قاجار منم
من همان کهنه ردیفم به خدا در غزلت
در خم قافیه هایی که نه انگار منم
بس کن از گردش این ثانیه ها هیچ نگو
نقطه ثابت این گردش پرگار منم
تو برو پابکش از شعر من و این غزلم
از خودم از تو و این فاصله بیزار منم
خسته از شعر من و این همه اصرار تویی
دلخور از حسرت یک ریزه ی دیدار منم
خوب۰بد۰
لینک کوتاه
https://40kalag.ir/?p=10957
238 views مشاهده
0 دیدگاه
صفحه اصلی
00