هیچ مرا یادش نیست
دسته بندی : عاشقانه ها
تاریخ : دوشنبه 2 می 2016
گفت دیده ست مرا؛ این که کجا یادش نیست
همه چیزم شده و هیچ مرا یادش نیست
این ستاره به همه راه نشان می داده ست
حال نوبت که رسیده ست به ما یادش نیست
قصه ام را همه خواندند؛ چگونه ست که او
خاطرات من ِ انگشت نما یادش نیست؟!
بعد ِ من چند نفر کشته، خدا می داند
آن قدر هست که دیگر همه را یادش نیست
او که در آینه در حیرت ِ نیم خودش است
نیمه ی دیگر خود را چه بسا یادش نیست
صحبت از کوچکی حادثه شد، در واقع…
داشت می گفت مهم نیست مرا یادش نیست!
خوب۰بد۰
لینک کوتاه
https://40kalag.ir/?p=11094
329 views مشاهده
0 دیدگاه
صفحه اصلی
00