راستی من به که مانم
به که مانم به که مانم
نه بدان سایه شبرنگ که نهان کرده نگه درنگه سنگ
راستی من به که مانم
نه بدان بانگ دلاویز که جان می سپرد در نفس باد
نه به بانگ و نه به فریاد
راستی من به که مانم، به که مانم
نه تو را مانم و دانم که به خود نیز نمانم، راستی من به که مانم
نه تو را مانم و دانم که به خود نیز نمانم
نه سپیدم نه سیاهم ، نه سرودم نه نگاهم
نه یکی نقش پلیدم، نه یکی نقش تباهم
راستی من به که مانم، به که مانم
بی تو ای عشق بسوی که گریزم
با تو ای باد بسوی که شتابم ( ادامه )
راستی من به که مانم، به که مانم
نه امیدی نه سرابی، نه درنگی نه شتابی
نه صعودی نه نگاهی، نه سپیدی نه سیاهی
راستی من به که مانم، به که مانم
خوب۰بد۰
لینک کوتاه
https://40kalag.ir/?p=12954
374 views مشاهده
0 دیدگاه
صفحه اصلی
00