در من غم بيهودگي ها مي زند موج
دسته بندی : عاشقانه ها
تاریخ : چهارشنبه 15 ژوئن 2016
در من غم بيهودگي ها مي زند موج
در تو غروري از توان من فزون تر
در من نيازي مي كشد پيوسته فرياد
در تو گريزي مي گشايد هر زمان پَر
اي كاش در خاطر گل مهرت نمي رست
اي كاش در من آرزويت جان نمي يافت
اي كاش دست روز و شب با تار و پودش
از هر فريبي رشتة عمرم نمي بافت
انديشة روز و شبم پيوسته اين است
من بر تو بستم دل؟
دريغ از دل كه بستم
افسوس بر من ، گوهر خود را فشاندم
در پاي بت هايي كه بايد مي شكستم
اي خاطرات روزهاي گرم و شيرين
ديگر مرا با خويشتن تنها گذاريد
در اين غروب سرد درد انگيز پائيز
با محنتي گنگ و غريبم واگذاريد
اينك دريغا آروزي نقش بر آب
اينك نهال عاشقي بي برگ و بي بر
در من ، غم بيهودگي ها مي زند موج
در تو غروري از توان من فزون تر.
حميد مصدق
خوب۰بد۰
لینک کوتاه
https://40kalag.ir/?p=11664
276 views مشاهده
0 دیدگاه
صفحه اصلی
00