دانلود جدیدترین آهنگ های ایرانی

دانلود موزیک » یک سایت دیگر با وردپرس فارسی » صفحه 193

کانال تلگرام ما ما را از طریق کانال دنبال کنید.
ای نام تو بهترین سر آغاز
چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۴
دانلود آهنگ علی یاسینی به نام دیوار
پخش آنلاین علی یاسینی - دیوار بازدید : 2,932 views مشاهده
00:00
00:00
پخش آنلاین موزیک

شعرمی خوانم برایت

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : دوشنبه 2 می 2016

ترانه‎های عاشقانه

شعرمی خوانم برایت گرچه حالم خوب نیست
قهوه میریزم برایت فالمان مطلوب نیست

خواب می بینم در آغوش تو ام هرنیمه شب
میشود تعبیر خواب من ولی محبوب نیست

بوسه برلبهای حسرت میزنم هرروزوشب
قاب عشقم روی دیوار دلت منصوب نیست

درنگاهت غرق دریای جنونی میشوم
هرکه را عشقی به دارش میکشد مصلوب نیست

دست محنت میکشم بر گیسوی آشفته ام
میرودبرباداین دل،یارمن محجوب نیست

خوب۰بد۰

حالم پریشان میشود

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : دوشنبه 2 می 2016

ترانه‎های عاشقانه

تا نگاهم می کنی ،حالم پریشان میشود
قطره های ِاشک من،از دیده غلتان میشود

زُل به رویم میزنی، کلی خجالت میکشم
دست و پاهایم مثال ِ بید ، لرزان میشود

شاخه ها از شوق دیدارت، زبان وا میکنند
غنچه هاکف میزنند،گلبرگ رقصان میشود

چون صدایم میکنی ،روحم هوا پر میزند
مردم چشمم ،به زیر پلک ، پنهان میشود

بَسکه آن لبهای ِتو، قندوشکر پاشیده است
حتم ِ این دارم شکر، اهدا به لبنان میشود

پا به هر جا می گذاری،صد گِرِه وا میکنی
بلبل ِ در لک فرو ، فورا غزلخوان میشود

شاعران در وصف ِموهایت،غزلها گفته اند
تاری از موهای ِتو، صدجلد دیوان میشود

در رکابت مانده ام ، باشی به همراهم اگر
دردِ بی درمان ِ من ،یکباره درمان میشود

خوب۰بد۰

هیچ مرا یادش نیست

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : دوشنبه 2 می 2016

ترانه‎های عاشقانه

گفت دیده ست مرا؛ این که کجا یادش نیست
همه چیزم شده و هیچ مرا یادش نیست

این ستاره به همه راه نشان می داده ست
حال نوبت که رسیده ست به ما یادش نیست

قصه ام را همه خواندند؛ چگونه ست که او
خاطرات من ِ انگشت نما یادش نیست؟!

بعد ِ من چند نفر کشته، خدا می داند
آن قدر هست که دیگر همه را یادش نیست

او که در آینه در حیرت ِ نیم خودش است
نیمه ی دیگر خود را چه بسا یادش نیست

صحبت از کوچکی حادثه شد، در واقع…
داشت می گفت مهم نیست مرا یادش نیست!

خوب۰بد۰

چشم هایش برده جانم را

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : دوشنبه 2 می 2016

ترانه‎های عاشقانه

به یاد آن کسى که چشم هایش برده جانم را
تفال میزنم هر شب مَفاتیحُ الجَنانَم را

من آن آموزگارم که سوال از عشق میپرسم
ولیکن خود نمیدانم جواب امتحانم را

کمى از درد ها را با بُتم گفتم مرا پس زد
دریغا که خدایم هم نمى فهمد زبانم را

به قدرى در میان مردم خوشبخت بدنامم
که شادى لحظه اى حتى نمى گیرد نشانم را

تو دریایى و من یک کشتى بى رونقِ کُهنه
که هى بازیچه میگیرى غرورم ، بادبانم را

شبیه قاصدک هاى رها در دشت میدانم
لبت بر باد خواهد داد روزى دودمانم را

دلم مى خواهد از یک راز کهنه پرده بردارم
امان از دست وجدانم که مى بندد دهانم را

خوب۰بد۰

یادم نمی آید

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : دوشنبه 2 می 2016

اشعار عاشقانه

یادم نمی آید ولی انگار “بهمن”بود
دستت به روی شانه های خسته من بود

چیزی نمیگفتی ولی از دور میدیدم
حسی درون سینه ات در حال مردن بود

پیوند ما دیگر خیالی بود ناممکن
قلب من از شیشه دلت ازجنس آهن بود

بی اعتنا از من گذشتی و نفهمیدی
قلبی درون سینه درحال شکستن بود

من دست خالی گرچه باتقدیر جنگیدم
حتی زمین و آسمان با عشق دشمن بود

دیگر وجود خسته ام محکوم نابودیست
این آخرین فرصت برای از تو گفتن بود

خوب۰بد۰

جملات زیبا زندگی

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : شنبه 30 آوریل 2016

 

سرمایه زندگی

زندگی ما در دست خداست و هر وقت او بخواهد ما را وارد جهان میکند

و هر زمان که مایل باشد از این جهان می برد؛

و به ما  نه اختیار داده شده که به این جهان بیاییم نه از اینجا برویم …

زندگی به منزله سرمایه ای ست که خداوند به ما می دهد

و ما فقط از سود این سرمایه میتوانیم استفاده نماییم نه از خود آن؛

برای اینکه خود سرمایه به ما تعلق ندارد.

خوب۰بد۰

دوستت دارم چرایش پای تو

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : جمعه 29 آوریل 2016

اشعار عاشقانه

دوستت دارم چرایش پای تو،
ممکنش کردم،محالش پای تو

میگریزی از من و احساس من
دل شکستن هم ،گناهش پای تو

آمدی آتش زدی بر جان من
درد بی درمان گرفتن هم،دوایش پای تو

من اسیرم در میان آن دو چشم
قفل زندان را شکستن هم،سزایش پای تو

سوختم،آتش گرفتم زین سبب
آب بر آتش نهادن هم جزایش پای تو

پای رفتن هم ندارم من،از کوی دلت
پا نهادن بر دل مست و خرابم پای تو…

خوب۰بد۰

دیگر نمی خواهم بگیری دست سردم را

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : پنج‌شنبه 28 آوریل 2016

اشعار عاشقانه

دیگر نمی خواهم بگیری دست سردم را
حتی نمی خواهم ببینی روی زردم را

آرام در فریاد خود مصلوب می مانم
خودآرزو کردم خروج و دین طردم را

ازاین سکوت و گوشه گیری خرده می گیری
حتما فراموشت شده هرکار کردم را

تو می کشی بیرون تمام مهره هایت را
می بازم وتا می کنم من تخته نردم را

در من به پاشد محشری کوهی به راه افتاد
پیوست درهم سطح دریاهای دردم را

چون رفتنم حتمی شده بربادخواهم رفت
دیگر نمی بینی غبارم خاک و گردم را

خوب۰بد۰

حال آدم که دست خودش نیست

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : پنج‌شنبه 28 آوریل 2016

اشعار عاشقانه

حال آدم که دست خودش نیست
عکسی می بیند
ترانه ای می شنود
خطی می خواند
اصلا هیچی هم نشده
یکهو دلش ریش می شود.
حالا بیا وُ درستش کن
آدمِ دلگیر
منطق سرش نمی شود
برای آن ها که رفته اند
آن ها که نیستند، می گرید
دلتنگ می شود
حتی برای آنها که هنوز نیامده اند.
دل که بلرزد
دیگر هیچ چیز سرِ جای درستش نیست
این وقت ها
انگار کنار خیابانی پر تردد ایستاده ای
تا مجال عبور پیدا کنی
هم صبوری می خواهد هم آرامش
که هیچکدام نیست
آدم تصادف می کند،
با یک اتوبوس خاطره های مست…

خوب۰بد۰

بی تو آن ظلمی که شادی کرد با من

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : پنج‌شنبه 28 آوریل 2016

اشعار عاشقانه

بی تو آن ظلمی که شادی کرد با من؛ غم نکرد
گریه هم یک ذره از اندوه هایم کم نکرد

آن قدر دنیای ما با هم تفاوت داشت که
خطبه های عقد هم ما را به هم محرم نکرد

راز دور افتادنم از خویش را از کس نپرس
هیچکس ظلمی که من بر نفس خود کردم نکرد

نیست تأثیری در ایما، لالها فهمیده اند
اینکه ده انگشت کار یک زبان را هم نکرد

نه هراس از آتش دوزخ، نه اخراج از بهشت
آخرش هم آدمی را هیچ چیز آدم نکرد

خوب۰بد۰