اشعار شهریار – چشم انتظار
دسته بندی : عاشقانه ها
تاریخ : جمعه 5 دسامبر 2014
تا کی در انتظار گذاری به زاریم
باز آی بعد از اینهمه چشم انتظاریم
دیشب به یاد زلف تو در پرده های ساز
جان سوز بود شرح سیه روزگاریم
بس شکوه کردم از دل ناسازگار خود
دیشب که ساز داشت سرسازگاریم
شمعم تمام گشت و چراغ ستاره مرد
چشمی نماند شاهد شب زنده داریم
طبعم شکار آهوی سر در کمند نیست
ماند به شیر شیوه وحشی شکاریم
شرمم کشد که بی تو نفس میکشم هنوز
تا زنده ام بس است همین شرمساریم
خوب۰بد۰
لینک کوتاه
https://40kalag.ir/?p=1255
517 views مشاهده
0 دیدگاه
صفحه اصلی
00