دانلود جدیدترین آهنگ های ایرانی

» عاشقانه هادانلود موزیک » صفحه 51

کانال تلگرام ما ما را از طریق کانال دنبال کنید.
ای نام تو بهترین سر آغاز
چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۴
دانلود آهنگ علی یاسینی به نام دیوار
پخش آنلاین علی یاسینی - دیوار بازدید : 2,931 views مشاهده
00:00
00:00
پخش آنلاین موزیک

دل نگران

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : پنج‌شنبه 8 ژانویه 2015

دل نگران تو هستم من اینجا…
برای دل نگرانی هایم کاری کن…
تو این دل نگرانی را به من هدیه کردی…
حالا چرا هدیه خویش را پس نمیگیری …
چرا نمی آیی …
چرا نمی خواهی بدانی …
چرا نمی خواهی بفمی …
که عاشقانه دل نگران تو هستم …
من فقط دل نگران تو هستم …
فقط دل نگران…

خوب۰بد۰

افسوس

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : پنج‌شنبه 8 ژانویه 2015

افسوس …
افسوس ای روزگار..
افسوس میخورم که چرا …
با من من چنین کردی …
افسوس میخورم از کاری که تو با من کردی…
افسوس ای روزگار …
کاری با من کرد که دیگر به کسی ..
اطمینانی ندارم ..
افسوس …
افسوس افسانه ای ساخت برای من ..
برای کسانی که شاید افسانه ی مرا برای هم بازگو کنند
و افسوس بخورند به حال خراب من ..
افسوس و صد افسوس..

خوب۰بد۰

غریبه

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : پنج‌شنبه 8 ژانویه 2015

غریبه ای بیش نیستم من اینجا…
در این روزگار غریب …
در این شهر غریب …
شاید روزی غریبه ای اشنا از راه رسید …
که غریبانه دل به من بست
و من با این همه آشنای غریب چه کنم …
دوست ندارم اینجا بمانم …
دوست دارم رها باشم …
رها رها رهاتر از پرندگان …
رها همچون پروانه ای عاشق رها در باد …
غریبه اگر امدی …
مرا نیز با خود ببر …
من نیز خود اینجا غریبه ای بیش نیستم
مرا با خود ببرغریبه
ماندن دیگر جایز نیست اینجا
غریب آشنا …

خوب۰بد۰

برای یکبار هم که شده

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : سه‌شنبه 6 ژانویه 2015

برای یکبار هم که شده
بغض های مرطوب مرا باورکن
درست است که اینجا آسمان ابری ست
اما این باران نیست که میبارد
صدای خسته ی قلب من است
که از آسمان بیرون میریزد…
به معنای دلتنگی برای تو …

خوب۰بد۰

آمدی گریه کنی شعر بخوانی بروی

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : سه‌شنبه 6 ژانویه 2015

آمدی گریه کنی شعر بخوانی بروی
نامه ای خیس به دستم برسانی بروی
در سلام تو خداحافظی ات پیدا بود
قصدت این بود از اول که نمانی بروی
خواستی جاذبه ات را به رخ من بکشی
شاخه ی سیب دلم را بتکانی بروی
جای این قهوه فنجان که به آن لب نزدی
تلخ بود این که به جان لب برسانی بروی
بس نبود این همه دیوانه ی ماهت بودم !؟
دلت آمد که مرا سر بدوانی بروی!؟
جرم من هیچ ندانستن از عشق تو بود
خواستی عین قضات همه/دانی بروی
چشم آتش! مژه رگبار! دو ابرو ماشه!
باید این گونه نگاهی بچکانی بروی
باشد این جان من این تو , بکشم راحت باش
ولی ای کاش که این شعر بخوانی بروی

خوب۰بد۰

دعایت میکنم

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : سه‌شنبه 6 ژانویه 2015

دعا می کنم که هیچگاه چشمهای زیبای تو را
در انحصار قطره های اشک نبینم
دعا می کنم که لبانت را فقط در غنچه های لبخند ببینم
دعا می کنم دستانت که وسعت آسمان و پاکی دریا و بوی بهار را دارد
همیشه از حرارت عشق گرم باشد
من برایت دعا می کنم که گل های وجود نازنینت هیچگاه پژمرده نشوند
برای شاپرک های باغچه ی خانه ات دعا می کنم
که بال هایشان هرگز محتاج مرهم نباشند
من برای خورشید آسمان زندگیت دعا می کنم که هیچگاه غروب نکند

خوب۰بد۰

طالع من

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : دوشنبه 29 دسامبر 2014

در طالعم نبود که با تو سفر کنم
رفتم که رنج های تو را مختصر کنم
این روزها سکوت من از ناتوانی است
من کیستم که از تو بخواهم حذر کنم؟
هرگز مباد این که بخواهم به جرعه ای
طعم زبان تلخ تو را بی اثر کنم
آن قدر دور می شوم از چشمه های تو
تا باغ را به دیدن تو تشنه تر کنم
آن وقت با خیال تو یک رود می شوم
تا با تو از میان درختان گذر کنم
جان در ازای بوسه ی تو…حاضرم که من
بازنده ی معامله باشم، ضرر کنم
هرگز نخواستم که به نفرین و ناله ای
از ظلم تو زمین و زمان را خبر کنم
دارم به خاطر تو از این شهر می روم
شاید که از دیدنت نتوانم حذر کنم

خوب۰بد۰

درد من

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : دوشنبه 29 دسامبر 2014

و درد که این بار پیش از زخم آمده بود
آنقدر در خانه ماند که خواهرم شد
با چرک پرده ها با چروک پیشانی دیوار کنار آمدیم
و تن دادیم به تیک تاک عقربه هایی
که تکه تکه مان کردند
پس زندگی همین قدر بود ؟
انگشت اشاره ای به دوردست ؟
برفی که سال ها بیاید و ننشیند ؟
و عمر که هر شب از دری مخفی می آید
با چاقویی کند
ماه شاهد این تاریکی ست
و ماه دهان زنی زیباست
که در چهارده شب
حرفش را کامل می کند
و ماهی سیاه کوچولو
که روزی از مویرگ های انگشتانم راه افتاده بود
حالا در شقیقه هایم می چرخد
در من صدای تبر می آید.
آه ، انارهای سیاه نخوردنی بر شاخه های کاج
وقتی که چارفصل به دورم می رقصیدند
رفتارتان چقدر شبیهم بود
در من فریادهای درختی ست
خسته از میوه های تکراری
من ماهی خسته از آبم
تن می دهم به تو
عروس غمگین
تن می دهم به علامت سوال بزرگی
که در دهانم گیر کرده است.
پس روزهایمان همین قدر بود؟
و زندگی آنقدر کوچک شد
تا در چاله ای که بارها از آن پریده بودیم افتادیم.

خوب۰بد۰

مرز چشمانش

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : دوشنبه 29 دسامبر 2014

تابحال از مرز چشمانش فراتر رفته ای ؟
تو میدانی به جنگی نابرابر رفته ای ؟
لشکرت وقتی که از دشمن اطاعت می کنند
ناگزیر از دست احساس خودت در رفته ای ؟
بارها و بارها هی التماسش کرده ای ؟
بی سبب آیا به سنگرهای دیگر رفته ای ؟
هی فریبت داده اند اما تو باور کرده ای
اشتباه آیا مسیری را مکرر رفته ای ؟
مرگ یک فرمانده از درد اسارت بهتر است
با فشنگ آخر یک اسلحه ور رفته ای ؟
ضربه های بیشتر معمولا آدم می خورد
هر زمان از راههای مطمئن تر رفته ای !!

خوب۰بد۰

سخت است

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : دوشنبه 29 دسامبر 2014

دوباره آمدن و مبتلا شدن سخت است
که نقشِ اول ِ این ماجرا شدن سخت است
برایِ آن که سکوتِ تو را نمی فهمد
چقدر حنجره ی بی صدا شدن سخت است
بنا نبود بمانی چرا به من گفتی
کلاغِ آخرِ این قصه ها شدن سخت است ؟!
تو رفتی از همه دنیا گذشتم اما این
گذشتن از همه چیز و رها شدن سخت است
بیا از اولِ این ماجرا خودت برگرد
که آشنائی و بعدش جدا شدن سخت است
شکسته است غرورش ، وگرنه شیطان هم
نمازِ اولِ وقتش قضا شدن سخت است
مزاح بوده انالحق کسی اگر گفته
برای شخصِ خدا هم خدا شدن سخت است !!

خوب۰بد۰