آسمان را تنگ دیدم
آسمان را تنگ دیدم
در خودم پرواز کردم
اولش پایان گرفتم
آخرش آغاز کردم
خیر بود آن شرّ مطلق
استخاره باز کردم
دوستم دارد ؟ ندارد ؟
دوستم دارد ؟ ندارد ؟
سینه ی منصور پس زد
فهم ِ شطحـیـّـات ما را
هیچ کس نشناخت آخر
قاضی ِ حاجات ما را
بعد عمری عشق بازی
ذکر تسبیحات ِ ما را !!
دوستم دارد ؟ ندارد ؟
دوستم دارد ؟ ندارد ؟ ( ادامه )