دانلود جدیدترین آهنگ های ایرانی

» اشعار عاشقانهدانلود موزیک » صفحه 61

کانال تلگرام ما ما را از طریق کانال دنبال کنید.
ای نام تو بهترین سر آغاز
شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳
دانلود آهنگ علی یاسینی به نام دیوار
پخش آنلاین علی یاسینی - دیوار بازدید : 2,357 views مشاهده
00:00
00:00
پخش آنلاین موزیک

گفته بودی که دگر زلف پریشان نکنی

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : یکشنبه 24 آوریل 2016

اشعار عاشقانه

گفته بودی که دگر زلف پریشان نکنی
ماه را روز و شب چارده حیران نکنی

تو مگر قول ندادی ندهی مو به نسیم
دل عشاق به یک زلزله ویران نکنی

نذر کردی که نبندی بغل پنجره تا
شهر ویران مرا قمصر کاشان نکنی

مادر از بچگیم داد مرا بیم نزاع
رو برو کودک ما با صف مژگان نکنی

ای گران ناز چگونه دل تو می آید
مشتری آمده نازت کمی ارزان نکنی

هوس سیب نکن فصل انار است انار
پی این میوه مرا راهی لبنان نکنی

تو اگر در بلد کفر به مسجد بروی
این محال است که یک شهر مسلمان نکنی

با همان خنده ی داغت به خدا گرم شدم
خانه ی گرم مرا باز زمستان نکنی

چون ز یک قصه شدآغاز به خودم میگویم
تا تو باشی هوس خواندن رمان نکنی

خوب۰بد۰

جای ماندن نیست

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : یکشنبه 24 آوریل 2016

اشعار عاشقانه

جای ماندن نیست،دنیا را رها کن پر بکش
قهوه ات را مَرد ،امشب با کمی سم سر بکش

بی تفاوت رد شو از مردم، میان دفترت
سنگ باش و گوش احساسات خود را کَر بکش

گوشه ای دور از هیاهوهای شهر لعنتی
پُک بزن سیگار خود را،زجر هم کمتر بکش!

عشق یعنی یک دروغ محض، نوعی درد سخت
دست از این کذب درد آور، از این باور بکش

دست از این زندگی، از این بلای سهم گین
از جنایت های این دنیای زجر آور بکش

نیست جای لحظه ای تردید،چشمت را ببند
قهوه ات را مَرد امشب با کمی سم سر بکش

خوب۰بد۰

یک شهر را دیوانه با پیراهنت کردی

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : یکشنبه 24 آوریل 2016

اشعار عاشقانه

یک شهر را دیوانه با پیراهنت کردی
لیلا چرا پیراهن زیبا تنت کردی ؟ !

فرعون شهرم ، دل به دریا زد همان شب که
جادوگری با چشم های روشنت کردی

تو دخت چنگیزی که ما را مثل نیشابور
آواره ی دیوار چین دامنت کردی

من بچه بودم ، خوب و بد قاطی شد از وقتی
شوری به پا آن شب تو با رقصیدنت کردی

ما دست کم ، یک کوچه با هم رد پا داریم
یادی اگر از پرسه های با مَنَت کردی

دریا بیا ، آغوش شهر ساحلی باز است
ساحل نمیداند چه با پاروزنت کردی

بانو ! نمیگویی خدا را خوش نمی آید !؟
یک شهر را دیوانه با پیراهنت کردی

خوب۰بد۰

هوای خانه

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : شنبه 23 آوریل 2016

اشعار عاشقانه

عوض کردم به جایت آب تنگ و خاک گلدان را
و جارو می کشم این کوچه ی رو به خیابان را

شبیه پنجره هر صبح روی من به تو باز است
نوازش می کنم با بوسه ام گل های ایوان را

هوای خانه ام را مه گرفته، قطره های اشک
شبیه آب دریا شور کرده چای فنجان را

کجایی تا ببینی پا به پای ام ابر می گرید
به روی سقف خانه می نوازد “باز باران” را

نمی دانی چه رنجی می کشم در کنج تنهایی
مگر روزی بخوانی خط به خط دیوار زندان را

لبم خشکید از بی مهری و قلبم ترک برداشت
نمی پرسد کسی این روزها حال بیابان را

خوب۰بد۰

عشاق

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : شنبه 23 آوریل 2016

اشعار عاشقانه

انکحتُ… عشق را و تمام بهار را !
زوّجتُ… سیب را و درخت انار را !

متّعتُ… خوشه‌خوشه رطب‌های تازه را
گیلاس‌های آتشی آب‌دار را !

هذا موکّلی…: غزلم دف گرفت، گفت:
تو هم گرفته‌ای به وکالت سه‌تار را !

یک جلد… آیه ‌آیة قرآن! تو سوره‌ای!
چشمت «قیامت» است! بخوان «انفطار» را !

یک آینه… به گردن من هست… دست توست،
دستی که پاک می‌کند از آن غبار را

یک جفت شمع‌دان…؟! نه عزیزم! دو چشم توست
که بردریده پرده شب‌های تار را !

مهریّه تو چشمه و باران و رودسار
بر من بریز زمزمه آبشار را !

ده شرطِ ضمنِ… ده؟! … نه! بگویید صد! … هزار!
با بوسه مُهر می‌کنم آن صدهزار را !

لیلی تویی که قسمت من هم جنون شده
پس خط بزن شرایط دیوانه‌وار را !

خوب۰بد۰

چشم هایم رنگ غم دارد

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : شنبه 23 آوریل 2016

اشعار عاشقانه

می خندم اما چشم هایم رنگ غم دارد
باشم.. نباشم.. واقعا دنیا چه کم دارد؟

از زندگی چیزی به غیر از غم نصیبم نیست
دنیا برایم بدبیاری پشت هم دارد

از حال و روز واژه هایم باخبر باشد
مانند من هر کس که دستی در قلم دارد

وقتی به یادت موی خود را شانه خواهم زد
از آینه می پرسم آیا دوستم دارد؟

سنگ است پیش پای لنگ عاشقان آری
این راه ناهموار صدها پیچ و خم دارد

امروز هم بارانی ام مانند روز قبل
وقتی که دلتنگم دلم میل حرم دارد

خوب۰بد۰

دلم شکسته

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : شنبه 23 آوریل 2016

اشعار عاشقانه

دلم شکسته و اوضاع درهمی دارد
و سالهاست برای خودش غمی دارد

تو در کنار خودت نیستی نمی دانی
که در کنار تو بودن چه عالمی دارد

نه وصل دیده ام این روزها نه هجرانت
بدا به عشق که دنیای مبهمی دارد

بهشت می طلبم از کسی که جانکاه است
کسی که در دل سردش جهنمی دارد

گذر کن از من و بار دگر به چشمانم
بگو ببار اگر باز هم “نمی” دارد

دلم خوش است در این کار وزار هر “بیتی ”
برای خویش “مقام معظمی” دارد

برام مرگ رقم می زنی به لبخندت
که خنده ی تو چه حق مسلمی دارد

خوب۰بد۰

دل تنگم خدا

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : شنبه 23 آوریل 2016

ترانه‎های عاشقانه

وقتی تورا از این دل تنگم خدا گرفت
با من تمام عالم و آدم عزا گرفت

شب های بی تو ماندن و تکرار این سؤال :
این دلخوشی ِساده ی ما را چرا گرفت؟

درچشم های تیره ی تو درد خانه کرد
در چشمهای روشن من غصّه پا گرفت

هی گریه پشت گریه و هی صبر پشت صبر
هر کس شنید قلبش از این ماجرا گرفت

بعد از تو کار هر شب من جز دعا نبود
هی التماس و گریه و هی نذر….تا گرفت

حالا که آمدی چه قَدَر تلخ و خسته ای
اصلا! خدا دوباره تو را داد ؟یا…گرفت؟

خوب۰بد۰

کاش که پیدا بشوی

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : شنبه 23 آوریل 2016

اشعار عاشقانه

دل من تنگ تو شد، کاش که پیدا بشوی
که بیایی و در این تنگیِ دل جا بشوی

تو فقط آمده بودی که دل از من ببری؟
بروی، دور شوی، قصه و رویا بشوی؟

انقلابی شده در سینه ی من، فتنه ی توست
سبزیِ چشم تو باعث شده رسوا بشوی

من پس انداز دلم را به تو دادم که تو هم
بیمه ی عمر دلم روز مبادا بشوی

غرق عشق تو شدم، بلکه تو شاید روزی
دل به دریا بزنی، عازم دریا بشوی

حیف ما نیست که یک زوج موفق نشویم؟
حیف از این نیست که تو این همه تنها بشوی؟

نم باران، لب دریا، غم تو، تنگ غروب
دل من تنگ تو شد، کاش که پیدا بشوی

خوب۰بد۰

تا نفسم بود

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : شنبه 23 آوریل 2016

اشعار عاشقانه

می خواهم و می خواستمت تا نفسم بود
می سوختم از حسرت و عشقِ تو بَسَم بود

عشق تو بَسَم بود که این شعله بیدار
روشنگرِ شبهای بلندِ قفسم بود

آن بختِ گُریزنده دمی آمد و بگذشت
غم بود که پیوسته نفس در نفسم بود

دست من و آغوش تو ! هیهات ! که یک عمر
تنها نفسی با تو نشستن هوسم بود

بالله که بجز یادِ تو ، گر هیچ کسم هست
حاشا که به جز عشق تو گر هیچ کسم بود

لب بسته و پر سوخته ، از کوی تو رفتم
رفتم ، بخدا ، گر هوسم بود بَسَم بود !

خوب۰بد۰