بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آرود روزگار
نماند دگر عضو ها را قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهد آدمی ( ادامه )
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آرود روزگار
نماند دگر عضو ها را قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهد آدمی ( ادامه )
میدونم که یک شب دله ماه میگیره
آسمون ابری و موسیقی میمیره
هرکی گفت عاشقم پای دار میبرن
سر عاشقارو بیصدا میبرن
دونه دونه ستاره ها ماه رو تنها میذارن
یکی یکی اشک میشن و ازچشم ماه میبارن
اما یه روزخورشید خانوم دوباره برمیگرده
ابر غمو باد میبره ماه دوباره میخنده
شقایق ها گل میکنن دوباره عاشق میشن
قصه ی عشق وطنو به غنچه هاشون میگن ( ادامه )
با غصه خوردن عزیزم درد کسی درمون نشد
این همه قصه خوردی و مشکل تو آسون نشد
قصه رو جای غصه کن اون وقت ببین چه ها میشه
هر چی گره تو کارته دوونه به دوونه وا میشه
گمونته دور و برت همه خوشه احوالشون
تو از اوونا چی کم داری که میگی خوش به حالشون
دنیا مثل یه اینه ست که عکس تو توی اوونه
خوب و بدش دستش تو هر جور تو باشی همونه
قصه بساز غصه نخور کارا درس میشه یه روز
میگن که دیر و زود داره اما نداره سوخت و سوز
به ایینه ی دنیا بخند از غصه خوردن دست بکش
هر روزتو یه قصه کن تا اخر خوب و خوشش
گمونته دور و برت همه خوشه احوالشون ( ادامه )
مظلومِ عشقم گرفتار یار
مثل پرنده هوادار یار
مثل یه سایه به همراه یار
بود و نبودم به دلخواه یار
هر چی که یار گفت دلم گفت بچشم
از گل و خار گفت دلم گفت بچشم
هر جا که یار بود دلم گفت برو
با گل وخار بود دلم گفت برو
شد دل من به افسون یار
ذکردل من پریشون یار
گوشه ی چشمام فقط جای یار
کار دو چشمام تماشای یار
یاراگه جانانه خریدارشد
دل گل سرخ توی بازار شد
وای گل سرخ دل من خارشد
هر چی شد از دست همین یار شد
هر چی که یار گفت دلم گفت بچشم ( ادامه )
در کوی تو مستانه می افتم و میخیزم
دل داده و دیوانه می افتم می خیزم
من مست و پریشونم مینالم ومیمیرم
مبهوس چو پیمانه میافتم و میخیزم
تا انکه تو را یابم میگردم و میجویم
از هر در ان خانه میافتم و میخیزم
چون شمع شب عاشق میسوزم و میگریم
از عشق چو پروانه میافتم و میخیزم
گر دست دهد روزی تا خاک رهت گردم
بر پای تو جانانه می افتم و میخیزم
گفتی که ز جان برخیز در ملک عدم بنشین
زین روست که مستانه میافتم و میخیزم
من مست قدح نوشم از چشم تو مدهوشم
سلانه به سلانه میافتم و میخیزم
دیوانه رویت من چون گرد به کویت من ( ادامه )
ایران بانو مادر من
از من اگرچه دوره
دلم برای دیدنش
یه پارچه شوق و شوره
ایران بانو مادر من
فرشته ی سفید پوش
بالش و وا کرده منو بگیره تو آغوش
ایران بانو مادر من
می خوام توو بوی پیرهنش
برم خود عشق آباد
برم تا قصر شیرینو
تا بیستون و فرهاد
برم با عطر دامنش
تا گلای بیابون
تا زلف خیس لیلی و تا گریه های مجنون
ایران بانو مادر من
سالار هر چی مادره
ایران بانو مادر من
از هر چی مادره سره
ایران بانو مادر من
اگه منو بغل کنه
توو بغلش میرم خواب
کودکیم و خواب میبینم ( ادامه )
وقتی ازم دور می مونی نمی دونم چکار کنم
رو به کدوم ستاره ای پنجره ها رو وا کنم
توی کدوم جاده باید دنبال تو راهی بشم
توی کدوم رودخونه ای بیام منم ماهی بشم
رو به کدوم قبله برات دست دعا دراز کنم
کدوم پرنده ای بشم رو به تو پرواز کنم
کجای دنیا دوست داری واسه تو مهمونی بدم
پیش کدوم خدای عشق جونم و قربونی بدم
توی کدوم باغچه برات کنار تو جا بگیرم
توی کدوم بهار بیام از نفسات ها بگیرم
عکس کدوم گلی بشم تا بشینم روی تنت
توی کدوم قصه برم شبا واسه شنیدت
توی کدوم گلخونه ای بیام و گلدونت بشم
پی کدوم نشونه ای بیام و همخونت بشم
رو به کدوم قبله برات دست دعا دراز کنم
کدوم پرنده ای بشم رو به تو پرواز کنم ( ادامه )
اگه بياي كنارتو بهارو باور مي كنم
هرچي گل بهاري پيش تو پرپر مي كنم
اگه بياد پنجرمو به روي گل وا مي كنم
عكس دل گمشدمو دوباره پيدا مي كنم
تو عيدي دل مني كه داري از راه مي رسي
تو آسمون دل من عزيزتر از ماه مي رسي
وقتي صداي پاهات مياد نمودوني چه حالی مي شه
زمستونم باشه اگه گل بهاري وا مي شه
اومدنت بهونه ي شكفتن دل منه
همين كه از در مي رسي دلم جوونه مي زنه ( ادامه )
تو ناز مثل قناری
تو پاک مثل پرستو
تو مثل بَدبدِه خوبی
برای من تو همیشه محبوبی
تو مثل خورشیدی
که شهر شبزده را
غرق نور خواهی کرد
تو مثل بدبده خوبی
برای من تو همیشه محبوبی
تو مثل معجزه
در وقت یاس و ناامیدی
ظهور خواهی کرد ( ادامه )
عزیز من
خوشبختی نامه ای نیست
که یک روز نامه رسانی
زنگ در خانه ات را بزند
عزیز من
خوشبختی نامه ای نیست
که یک روز نامه رسانی
زنگ در خانه ات را بزند
و آنرا به دستان منتظر تو بسپارد
خوش بختی
ساختن عروسک کوچکی است
از یک تکه خمیر نرم رنگین شکل پذیر
به همین سادگی
به خدا به همین سادگی
اما یادت باشه
که جنس آن خمیر
باید از عشق و ایمان باشه ( ادامه )