هق هق گریه ی ناودون پر درد و دلشوره
گرد غربتو رو گونه ام نم بارون می شوره
سرم از پنجره بیرونه و فریاد میزنم
درد غربت خونمو ویرونه کرده
غم تنهایی داره روحمو آتیش می زنه
یاد چشمات دلمو دیوونه کرده
دوباره تیک تیک ساعت شبو یادم می یاره
روی شیروونی مثل ش داره بارون می باره
هوا بد جوری گرفته دلم آروم نداره
بغض غربت تو گلوم گل های حسرت می کاره ( ادامه )
سرم از پنجره بیرونه و فریاد میزنم
درد غربت خونمو ویرونه کرده
غم تنهایی داره روحمو آتیش می زنه
یاد چشمات دلمو دیوونه کرده
خوب۰بد۰
لینک کوتاه
https://40kalag.ir/?p=13018
328 views مشاهده
0 دیدگاه
صفحه اصلی
00