تو به من میخندی
تو به من میخندی
تو به من می گویی: که دلت غمگین است،
دل من غمگین نیست، فکر تو بد بین است
تو به من میخندی!
تو به من می گویی: که همین است جها ن!!
تو به من می گویی: که زمستان زیباست
تو به من می گویی: که نفس دست خــداست.
تو به من میخندی!
تو ندانی که دلم، در غمت می گرید
به تمنای وصالت ای دوست، چشم من می گرید!
تو ندانی که در این دل چه سخن ها دارم
تا به آن فکر کنم، بغض من می شکند.
تو به من میخندی!
تو به من می گویی: تو چــرا خـامـوشی!!؟
در دلم حرفی است: که چرا می خندی؟ (ادامه)