ترانههای عاشقانه
دسته بندی : عاشقانه ها
تاریخ : جمعه 25 سپتامبر 2015
تو اون شام مهتاب کنارم نشستی
عجب شاخه گلوار به پایم شکستی
قلم زد نگاهت به نقشآفرینی
که صورتگری را نبود این چنینی
پریزاد عشقو مهآسا کشیدی
خدا را به شور تماشا کشیدی
تو دونسته بودی چه خوشباورم من
شکفتی و گفتی از عشق پرپرم من
تا گفتم کی هستی؟ تو گفتی یه بیتاب
تا گفتم دلت کو؟ تو گفتی که دریاب
قسم خوردی بر ماه که عاشقترینی
توی جمع عاشق، تو صادقترینی
همون لحظه ابری رخ ماهو آشفت
به خود گفتم ای وای! مبادا دروغ گفت
گذشت روزگاری از اون لحظهی ناب
که معراج دل بود به درگاه مهتاب
در اون درگه عشق چه محتاج نشستم
تو هر شام مهتاب به یادت شکستم
تو از این شکستن خبر داری یا نه
هنوز شور عشقو به سر داری یا نه
هنوزم تو شبهات اگه ماهو داری
من اون ماهو دادم به تو یادگاری
خوب۰بد۰
لینک کوتاه
https://40kalag.ir/?p=2029
270 views مشاهده
0 دیدگاه
صفحه اصلی
00